هوش هیجانی

شاید بتوان گفت هوش هیجانی شکل دیگری از باهوش بودن است. هوش هیجانی مجموعه ای از مهارت ها، توانایی ها و تسهیل کننده های گوناگونی است که آنها را می توان از طریق آموزش در افراد ایجاد نمود و پرورش داد.وقتی شما در رسیدن به هدف های تان شکست می خورید، هوش هیجانی انگیزه ایجاد می کند و شما را امیدوار و خوشبین می‌سازد. این هوش نوعی همدلی و آگاه بودن نسبت به احساسات اطرافیان می باشد.هوش هیجانی دسته ای از مهارت ها، استعدادها و توانایی‌های غیره شناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشار ها و تنش های محیطی افزایش می دهد.هوش هیجانی نقش اساسی و مرکزی در تعاملات انسان ها با یکدیگر دارد و در فعالیت‌های مرتبط با خانه، مدرسه، شغل و دیگر موقعیت ها تاثیر گذار است.هوشی که امروزه با نام آی کیو می شناسیم، در بهترین حالت حدود ۲۰ درصد موفقیت انسان را تضمین می کند. ۸۰ درصد مابقی برای متغیرهای دیگر میماند. شواهد نشان می‌دهد که سرنوشت شما در زندگی به مهارت هایی بستگی دارد که هوش هیجانی را تشکیل می‌دهند.نخستین فرصت برای پایه‌ریزی هوش هیجانی همان دوران نخستین زندگی است. همه ما می‌دانیم تمام قسمت های مغز در دوران کودکی، از سطح سازگاری بالایی برخوردار هستند. طبق نظریه علمی کالبد شناسی، مراکز تعدیلی مغز برای احساسات و هیجانات، آخرین قسمتهایی هستند که به بلوغ می رسند. این مراکز رشد را در سن بلوغ ادامه می‌دهند. اما باید خاطر نشان کرد که درس های تکرار شده هیجانی در زمان کودکی در حقیقت شیارهای مغز را برای چنین پاسخ‌های شکل می‌دهند. به ترتیبی که اگر کودکی یاد بگیرد در ناراحتی اش مسلط شود و یا اینکه خودش را تسکین دهد، این حالت برای یک عمر باقی می ماند. در واقع، به همین دلیل است که گسترش مهارت های هوش هیجانی بسیار حیاتی است و هرچه زودتر برای آموزش مسئولیت ها و مهارت های هیجانی مناسب به کودکان اقدام کنیم، این مهارت ها بیشتر جزئی از شخصیت آنها می‌شود.دانیل گلمن که نامش با هوش هیجانی تداعی می‌شود، کودکان پیش دبستانی را یک به یک به اتاق آورد و یک شیرینی جلوی آنها گذاشت. به آنها گفته شد که می‌توانند شیرینی را بخورند، اما اگر خوردن آن را تا بازگشت محققان به تأخیر بیندازند به آنها دو شیرینی داده می‌شود. در حدود یک سوم آنها در همان لحظات ابتدایی شیرینی را خوردند، در حالی که تعدادی از آنها کمی بیشتر منتظر ماندند و یک سوم توانستند بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه تا بازگشت محققان منتظر بمانند. ۱۴ سال بعد زمانی که محققان وضعیت کودکان مورد آزمایش را پیگیری و بررسی کردند به نتایج شگفت انگیزی برخوردند.کودکانی که توانایی مهار احساس خود را داشتند، بیشتر مورد توجه معلم و همسالانشان بودند و می توانستند از لذت های فوری برای دستیابی به هدف خود چشم‌پوشی کنند. آنهایی که برای خوردن شیرینی چنگ انداخته بودند :

☜︎︎ ︎در هیجاناتشان بی ثبات بودند.

☜︎︎ ︎تحمل تنش را نداشتند.

☜︎︎︎ مضطرب و تندخو بودند.

☜︎︎ ︎تمایل بیشتری به دعوا نشان میدادند.

☜︎︎ ︎مورد توجه کسی نبودند.

اما مهمترین یافته ها نشان می داد که کودکانی که منتظر شرینی دوم مانده بودند در “آزمون استعداد تحصیلی” به طور متوسط ۲۱۰ نمره بالاتر گرفته بودند.ظاهراً کودکی که توان خود را تنها به یک وظیفه معطوف می کند، نسبت به کودکی که تمرکز ندارد و دائم حواسش جای دیگر است بهتر می‌تواند تکلیفش را انجام داده و بهتر آن را به پایان می رساند. عامل دیگر، فیزیولوژی مغز و ارتباط بین منطقه هیجانی و قسمت اجرایی مغز است. در طول سال‌های نخست، بخش‌های هوش به بخش‌های واکنش ارادی قشر مخ، به ویژه قشر پیش پیشانی، به تدریج بر هجوم ترس، خشم و دیگر امیال ناشی از بادامه ی مغز که مرکز اصلی هیجان در مغز است، تسلط می یابند.به بیان دیگر، بخش های ارادی مغز به تدریج کنترل سیستم لیمبیک (ناحیه ای که عمدتاً با رفتار، هیجان ها و انگیزش در ارتباط است و بادامه ی مغز نیز جزئی از آن محسوب میشود) را در اختیار میگیرند.معمولاً پیشرفت های عصب شناختی در قشر پیش پیشانی در حدود سنین ۴ یا ۵ سالگی اتفاق می‌افتند، یعنی زمانی که کمتر احتمال دارد کودکان بد خلقی کرده، حملات فیزیکی انجام داده و یا اینکه خنده های کنترل نشده داشته باشند. در دوره زمانی از ۲ سالگی تا ۶ سالگی، عصبانی شدن های شدید، گریه های غیر قابل کنترل و ترس های غیر واقعی از میان میروند و ظرفیت خود کنترلی مانند اینکه بلافاصله هدیه اش را باز نکند، آشکار تر میشود.گلمن معتقد است که والدین از دلبستگی و عاطفه طبیعی کودکان استفاده می‌کنند تا به آنها یاد دهند چگونه و چه زمانی احساساتشان را بروز دهند، یا به بیان دیگر به سیستم لیمبیک مسلط شوند. این کودکان در مقایسه با کودکانی که در این زمینه، آموزش و مهارت لازم را کسب کرده‌اند؛ از توانمندی های عمومی بیشتری در حوزه هیجانات شان برخوردار هستند؛ این کودکان:

بالاترین موفقیت تحصیلی را دارند.

گرایش کمتری به انجام اعمال خشن دارند.

ابتلا به بیماری های عفونی را تجربه می کنند.

واکنش‌های همدلانه بیشتری از خود نشان می‌دهند.

تنظیم هیجانی بهتری دارند و زودتر خودشان را آرام می کنند.

میزان بروز افسردگی این کودکان و اختلالات اضطرابی در آنها کمتر است.

دوستی‌های عمیق‌تر و غنی تری دارند و تعداد دوستانشان هم زیاد است.

این والدین کودکان متعادل و همدلی خواهند داشت که در تسلط هیجاناتشان خواهند بود ونه هیجانات خویش را بی پاسخ خواهند گذاشت..:

وفاداری بیشتری به والدین شان می دهند و با خواسته های آنها بیشتر کنار می‌آیند، این تبعیت نظر ترس که از پیوندهای عاطفی آنها با والدین ناشی می‌شود.

همانطور که اشاره شد نخستین فرصت برای پایه گذاری هوش هیجانی همان سال‌های اولیه زندگی است که شکل‌گیری کامل آن در تمام دوران تحصیل ادامه می یابد. والدین با قاعده با دانایی و آگاهی لازم، نهال هوش هیجانی را در بستر محبت و مهربانی می کنند و با فراهم کردن امکانات لازم، شرایط رشد مصرف بهینه آن را فراهم می‌سازند. نهالی که ریشه هایش در خاک زیر پایش دوانده و ساقه‌هایش از پوسته خاک بیرون می کشد. غنچه های لطیفش را باز کرده و خود و دیگران را از میوه‌های شیرین می سازد.

برای درخت هوش هیجانی ۱۵ میوه و ثمره را می‌توان برشمرد که به شرح زیر می باشند:

1-خودآگاهی عاطفی (هیجانی): توانایی شناخت احساسات خود، تفکیک آنها، آگاهی از احساسات خود و چرایی آن و آگاهی از علت های آن.

2-جرات مندی: توانایی بیان احساسات و عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه غیر مخرب که دارای سه بعد است.توانایی بیان احساسات.توانایی بیان آشکار عقاید و افکار خودش و اتخاذ موضعی مشخص.توانایی ایستادگی برای احقاق حقوق خود به همراه بیان احساسات به طور مستقیم.

3-حرمت نفس: توانایی احترام به خویشتن و پذیرش خود به عنوان یک فرد خوب، پذیرش خود به همان گونه که هست با جنبه های منفی مثبت و محدودیت ها و قابلیت های خود و در کل داشتن نگرش، احساس و رفتار من خوب و خواستنی هستم

4-خودشکوفایی: فرآیندی مستمر و پویا برای کسب حداکثر رشد توانایی‌ها، قابلیت‌ها و استعدادها

5-استقلال عمل: توانایی خود هدایت گری و خود کنترلی در تفکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی است. فرد مستقل و خود اتکاء در برنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم به خود متکی است و در برآوردن نیازهای عاطفی از اتکا به دیگران پرهیز می‌کند.

6-همدلی: همدلی نوع خاصی از توجه کردن به دیدگاه دیگران است به این معنا که فرد از طریق درک واکنش‌های عاطفی دیگران واکنش‌های عاطفی از خود نشان داده که به آن همدلی می‌گویند همدلی دو جزء شناختی و یک جزء عاطفی دارد اجزای شناختی همدلی عبارتند از توانایی در شناسایی و نامگذاری حالت های دیگران و توانایی حدس زدن دیدگاه شخصی دیگران و جزء عاطفی آن شامل توانایی نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب می شود.

7-روابط بین فردی :مهارت ارتباط بین فردی شامل توانایی برقراری ارتباط و حفظ آن ارتباط به شکل رضایت‌بخش است که صمیمیت و محبت از ویژگی‌های آن است این مهارت هیجانی نیاز به داشتن حساسیت نسبت به دیگران تمایل به برقراری ارتباط با دیگران و رضایت از این روابط است.

8-مسئولیت اجتماعی: توانایی نشان دادن خود به عنوان عضوی هم کار کمک رضا و سازنده در گروه های اجتماعی این توانایی شامل مسئول بودن است حتی اگر آن فرد شخص از این رابطه سودی نبرد.

9-حل مسئله :توانایی شناسایی مشکلات و بیان آنها و ارائه راه حل‌های منطقی و منصفانه و تمایل به رویارویی با مشکلات با حداکثر توان به جای اجتناب از آنها.

10-واقعیت سنجی: توانایی ارزیابی بین آنچه تجربه می شود و آنچه در واقع وجود دارد که شامل درک موقعیت کنونی تلاش برای حفظ شرایط درست و تجربه وقایع آنگونه که واقعاً هستند بدون خیالبافی.

11-انعطاف پذیری: توانایی منطبق ساختن افکار احساسات و رفتار با موقعیت ها و شرایط دائماً در حال تغییر این به بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد در سازگاری با شرایط نا آشنایی غیرقابل پیش بینی و پویا برمی‌گردد.

12-تحمل فشار: توانایی مقاومت در برابر رویدادها و موقعیت‌های پرتنش بدون وقفه همراه سازگاری فعال و مثبت این توانایی به معنی پشت سر گذاشتن موقعیت‌های مشکل‌ساز بدون اثبات درآمدن است.

13-کنترل تکانه: توانایی مقاومت و یا به تاخیر انداختن تکانه این مولفه قابلیت پذیرش تکانه های پرخاشگرانه خود دار بودن کنترل خشم و خصومت و یا رفتار غیر مسئولانه است.

14-شادکامی :خوشنودی کلی و توانایی لذت بردن از زندگی را شامل می شود و دارای سه جزء است.

جزوه اجتماعی :روابط اجتماعی قوی و مطلوب

جزء هیجانی: حالت های خلقی پایدار و شاد

جزء شناختی :مثبت اندیشی در تفسیر اطلاعات محیطی

15-خوش بینی: داشتن نگاهی مثبت و نگرش روشن از زندگی با وجود بد اقبالی است خوش بینی نشان‌دهنده امید به زندگی و رویکردی مثبت به زندگی روزمره است.

گرد آورنده : سرکار خانم نیلیاتی ( مربی پیش2 )

تایید کننده : سرکار خانم اسحاقی ( مدیریت آموزشگاه )

بمنبع : کتاب از تحریک مغز تا هوش هیجانی


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20